پایانِ پاييز است، امشب
اما بدونِ جشن و مهمانى
هر شب من و " صد سال تنهايى"
امشب من و يلدا ى طولانى
در دل هزاران حرفِ ناگفته
بر لب هزاران حرف تكرارى
مى پرسى احوالِ مرا: "خوبى؟"
در دل كه نه، بر لب ولى آرى
هر شب همين ساعت ميانِ تخت
غرقم در افكارى كه مى دانى
با نورِ گوشى جشن مى گيرم
يلداىِ من چت هاىِ طولانى
هر جاىِ دنيا رفته ام اين شهر
با من كنارِ من سفر كرده
هى يادم آورده تو را دارم
با من خودش را در به در كرده
دلخوش به آغازِ زمستانم
دستانم اما باز يخ كرده
اميدِ بى اندازه اى دارم
با اين كه مى ترسم از آينده
مى كوبدم گوشى به اين ديوار
خسته شده مانندِ من، شايد
حالا من و بالش، کنارم باش
يلدا كنارِ شخصِ تو، بايد
مرجان_علیشاهی

 

 

منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

برفدونه | دانلود فیلم2019 ،دانلود آهنگ جدید دانلود رایگان نمونه سوالات راهنمایی و رانندگی 98 pdf, مهم ترین و پر تکرار ترین فروشگاه اینترنتی گل و گیاه مجله اینترنتی قرمز | مجله زیبایی، سرگرمی، فرهنگی، هنری، فناوری کوچکترین وبلاگ سرگرمی ایران فانوس شب خدمات زیبایی و جوانسازی مرکز توانبخشی ایرانیان بوشهر سنتر دانلود | دانلود آهنگ و فیلم